حس خوبی بهم دست داده.در دقایق اولیه
سال 98 هر اتفاقی که بگی افتاد.سر هرچی دعوا
می کنیم،بعد آشتی می کنیم.خیلی
ما جالب هستیم.حالا خوب شد تو مهمونی های عید دعوا نشد.ولی این عید رو خوب ارزیابی
می کنم،چون همه کار رو انجام دادم از جمله شیطونی ها. خیلی حال می ده.
ولی اگه بهم بگن 98 اولش و آخر 97 چجوری
بود می گم:بره دیگه برنگرده.چون واقعاً حوصله من سر رفته و خیلی بی کارم.
در مورد عیدی ها حرف نمی زنم،چون ممکن
هستش یه کسی دلش بخواد انقد داشته باشه. یه کسی کمتر داشته باشه،یه کسی بیشتر
داشته باشه و این چیز ها.پس کاری نداریم.
اشتراک گذاری در تلگرام
تبلیغات
درباره این سایت